آسیب های اجتماعی فراگیر شده است
دختراني كه اقدام به ترك منزل ( فرار از منزل) كرده اند؛ افزايش آسيب هاي اجتماعي. نمود خود را در پديده ترك منزل و خانواده در دختران و زنان نشان مي دهد. آمار اين دختران رو به افزوني است. ضرورت درك و توجه به مشكلات اين قشر از افراد در معرض آسيب موجب شد كه سازمان بهزيستي در سال 78 اقدام به تاسيس مراكز مداخله در بحران هاي اجتماعي به منظور حمايت از دختران و زنان در معرض آسيب و آسيب ديده نمايد. امروزه تعداد اين مراكز در كل كشور به 42 مركز رسيده است و خدمات تخصصي در جهت حل بحران هاي رواني - اجتماعي ارايه مي دهد. با اين حال افزايش بيش از حد مراجعان اين مراكز؛ پذيرش هاي متعدد وجود اختلالات جسماني و رواني در تعداد قابل توجهي از مراجعان. عدم همكاري فرد و خانواده همچنين نبود امكانات لازم در جهت ساماندهي اين مراجعان؛ كار كرد بهينه اين مراكز را با دشواري مواجه كرده است. براساس پژوهش هاي انجام شده آمار اين دختران در سال 78 نسبت به سال 65 حدود 20 برابر شده است و متوسط سن دختران در سال 78 به 16 سال و در سال 79 به 7/14 سال رسيده است؛ در 6 ماهه اخير در استان خراسام حدود 900 دختر خانواده شام را تنرك كرده اند. حدود 89 درصد افراد دستگير شده بنا به گزارش نيروي انتظامي از برگشتن به خانه و نزد خانواده خودداري مي كنند. در سال 80 حدود 230 نوجوان از خانه فرار كرده اند. آمار دقيقي از تعداد افرادي كه اقدام به ترك خانواده كرده اند وجود ندارد و در مراكز سازمان بهزيستي شايد درصد بسيار كمي مورد پذيرش قرار گيرند. اكثريت اين دختران در مدت زماني كوتاه مورد آسيب قرار گرفته و به عنوان زن خياباني و يا در مراكز بهره كشي جنسي ( خانه هاي فساد) زندگي مي كنند. تعدادي هم توسط باندها و قاچاقچيان انسان به كشورهاي حاشيه خليج فارس- پاكستان و … فرستاده مي شوند. تعداد محدودي از اين ؟؟؟ نزد خانواده بازگردانده شده و يا با مشكلات فراوان و شرايط سخت به دور از خانواده زندگي مي كنند؛ ناامني اجتماعي و افزايش بزهكاران در سطح اجتماع موجب مي شود كه بسياري از اين دختران در همان روز اول بعد از ترك خانواده و محل زندگي شان مورد تجاوز جنسي قرار گيرند. سوء رفتار جسمي و جنسي - سوء مصرف و وابستگي به مواد مخدر ؛ قاچاق مواد؛ سرقت؛ معاونت در جرايم متعدد و ضريب بالاي مرگ و مير به دلايل متعدد و ضريب بالاي مرگ و مير به دلايل متعدد پي آمدهاي حاصل از اين پديده است. بالا بودن بيماري هاي مقاربتي و همچنيني آلودگي به ويريوس HIV در اين دختران سلامت جسماني و رواني آنها را در مخاطره قرار دهد. تعداد قابل توجهي از اين دختران كه معلول خانواده هاي آسيب ديده و آسيب زا هستند به دلي روابط به اصطلاح نامشروع راهي زندان و محكوميت هاي خاص آن مي شوند. تحمل شلاق؛ توهين؛ تحقير از حداقل فشارهاي جسماني و رواني است كه اين افراد تجربه مي كنند. موارد متعددي از بارداري هاي ناخواسته سقط جنين؛ داشتن فرزندان به اصطلاح نامشروع و … جزء ديگري از پيامدهاي اين پديده دردناك است. اكثر اين دختران به دليل محكوميت و مسائل متعدد در صورت وجود خانواده از حداقل حمايت آنها محروم مي شوند. عدم حمايت عاطفي - اجتماعي و ضعف حمايتهاي دولت در اين ميان آسيب پذيري اين دختران را دو چندان مي كند. سرنوشت اكثر آنها مثل هم رقم مي خورد. دوري از خانه و خانواده شروع آوارگي و دربه دري؛ اسارت در چنگال باندهاي تبهكار؛ بروز بيماري هاي جسمي و رواني و … هر از گاهي دستگيري و تحمل حبس با اعمال شاقه. اين وضعيت پيش آمده براي دختران و زنان در معرض آسيب؛ آسيب ديده جامعه مان است. گذشته از مسائل فوق اثرات منفي انگ دختر فراري هر گونه تعدي؛ تجاوز؛ تمسخر؛ بي توجهي؛ مزاحمت؛ خسونت و سوء رفتار نسبت به اين دختران را توجهي پذير مي سازد. نيم نگاهي به مشكلات اين قشر نشان دهنده بي توجهي به اين لايه هاي پر پر شده است. آينده اين فرزندان ايران در خطر است. بايد هر چه سريع تر در جهت حل اساسي مشكلات ساختاري اقدام كرد. زنان خياباني؛ همچون ساير آسيب هاي اجتماعي پديده زنان خياباني؛ تنها به دليل مشكلاتي مشابه دختران در معرض آسيب و آسيب ديده اجتماعي بلكه به دليل ميزان مخاطرات و آسيب هاي جسماني - رواني ضرورت توجه ويژه يي را مي طلبد. متاسفانه آمار دقيقي از اين زنان وجود ندارد. با اين حال با توجه به گستردگي آسيب هاي اجتماعي به نظر مي رسد؛ حدود 400 هزار زن خياباني در كل كشور وجود داشته باشد كه بيش از نيمي از آنها در استان تهران زندگي مي كنند. زنان خياباني به زناني گفته مي شود كه به منظور تامين نيازهاي زندگي شان از طريق عرضه خود به سيلي از متقاضيان زندگي مي گذرانند. غالب اين زنان محصول خانواده آسيب پذير و آسيب ديده اجتماعي - اقتصادي متفاوت در بين اين زنان وجود دارد. غالب آنها به دليل فقر؛ بي پناهي؛ نبود حمايت خانوادگي؛ طلاق؛ بيكاري؛ سرپرست خانوار بودن و ناتواني در تامين هزينه مسكن و نيازهاي ضروري زندگي و دلايل متعدد ديگر مورد بهره كشي جنسي قرار مي گيرند. در ميان اين زنان؛ افرادي به ناچار و تعدادي به دليل شرايط خاص پذيرياي وضعيت فوق هستند. تعدادي از زنان خياباني به دليل اختلال رواني دچار بي مبالاتي جنسي هستند. با توجه به تقاضاي بالا براي پذيرش اين زنان در سطح جامعه فعاليت و شيوه زندگي آنها پس از مدتي بنا به ملاحظات متعدد و تجربيات كافي پيچيده تر مي شود.
تعداد صفحه پروژه 12 صفحه میباشد